آزمایش عشق

part38


به لارا زنگ زدم و جریان رو براش تعریف کردم ...
اونم با گریه از پشت تلفن از من خداحافظی کرد و گفت خودشو. میرسونه...
با نگرانی زیاد سوار ماشین شدم و رفتم سر همون آدرس تا کالورا و برادر عوضیش رو بکشم ...
خدا رو شکر ب موقع رسیده بودم و هنوز داشتم آماده رفتن میشدن...
انگار توقع اومدن منو نداشتن ...
کالورا خیره ب من بود و تفنگ توی دستش رو بیشتر فشار میداد ...
شدم و در یک حرکت سیلی محکمی به صورتش زدم و بعد دنبال کانگ سو گشتم ...
هر چی گشتم نبود ...
دوباره ب سمت کالورا برگشتمو گفتم :«
شوگا:« فقط دعا کن بلایی سر اون دختری که الان توی اتاق عمله نیاد و گرنه کشتمت عوضی بیشرف ...
کالورا:« میبینم رگ غیرتت بعد از مدتها حرکت کرده آقای مین یونگی!
شوگا:« ساکت شو..... ! تو اینقدر.... که برادر خودتم الان ولت کرده ...دهنت.... رو ببند!!!
««««کالورا رو همونجا زندانی کردم و مطمعن شدم راهی برای فرار نداره! چون از این دیو هر چیزی بر میومد...
سریع ب سمت بیمارستان حرکت کردم ...
گوشی لارا خاموش بود و این منو نگران تر میکرد ...
سریع از پله ها رفتم بالا و خودمو ب ای سی یو رسوندم ...
لارا نگران تر از من این طرف و اون طرف بیمارستان می‌رفت ...
با چشمای بارون گرفته از پشت شیشه به دختری که دلم برای عطر تنش لک زده بود نگاه کردم ...
چقدر دلم میخاست دوباره اون رو داشته باشم...
شاید دیگه برای داشتنش خیلی دیر بود ...
بعد از عمل کردنش رفتم توی اتاق و دستای سردش رو توی دستام گرفتم ...
شوگا:« آ.ت منو تنها نزار! من بدون تو نمیتونم زندگی کنم ! بدون تو میمیرم ...( گریه )
با صدای پرستار به زور البته دستامو از اون دختر جدا کردم ...
از بیمارستان خارج شدم تا ب حساب کالورا و برادرش برسم...
...از زبان لارا :«آ.ت بعد از چند روز بهوش اومد و این بهترین اتفاق زندگی من و شوگا بود ...
شوگا هر روز میومد و با آ.ت حرف میزد ...
آ.ت ای که بیهوش روی تخت بود و هیچی نمی‌فهمید ...
بعد از چند روز بیهوشی حسابی لاغر شده بود رفتم توی اتاقش و بغلش کردم و به اشکام اجازه دادم بریزن ...
دیدگاه ها (۱)

آزمایش عشق

آزمایش عشق

آزمایش عشق

آزمایش عشق

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۴۲

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط